رویی نشان نداده دل از ما گرفته ای

اینگونه صبر از دل شیدا گرفته ای

زلفی ندیده ایم پریشان آن شدیم

روزی نداده ای شب ما را گرفته ای

روشن نکرده ای که چه تکلیف شوق ماست

در پشت ابر رفته ای و جا گرفته ای

چشمی ندید تیغ دو ابروی تو ولی

بس کشته ها ز کشور دلها گرفته ای

دل را زما به نرخ محبت خریده ای

این نسیه را به نقد دو دنیا گرفته ای

هفت آسمان قنوت تورا حمد میکنند

قران مگر برای تماشا گرفته ای

تا افتخار پای تو گردد نصیب چشم

از اشکهای منتظر امضا گرفته ای

شاعر: موسی علیمرادی