ماییم گدای در میخانه ی حیدر
یک عمر گرفتار طرب خانه ی حیدر
مستیم و نه هرمست که بی خودشدگانیم
سرمست و خراب از می پیمانه ی حیدر
از کعبه نگویید که در مرحله ی کفر
سرگرم طوافیم به بتخانه ی حیدر
بر باده پرستان علی خورده نگیرید
وقتی که "محمد.ص" شده مستانه ی حیدر
از حنجره ها سوره ی توحید برآید
وقتی به دمد نعره ی جانانه ی حیدر
عشق است علی جان و علی دلبر و ماییم
ثابت قدمان ره مردانه ی حیدر
یک جمله بگویم که چه هستیم و که هستیم؟
دیوانه ی دیوانه ی دیوانه ی حیدر